درود برآرامش وصلح... از قطعات اد بیم در دیوان گلها وگلبرگها ای امواج ... چراچنین خروشان و خشمگینید؟ آیا تنهایی و سکوت , آنقدر برجانتان تازیانه کوفته... که بیتاب و خروشانتان ساخته؟ شاید... زندگی بی احساس و بی حرکت داشتن , شمارا می آزارد اگرچه غیرممکن است که آرام بگیرید چون خواست طبیعت چنین است ... ولی , در آرامش زیبایی هاهست... دریای بی طوفان ...آ نوقت که ابرهای تیره حریر آبی اسمان رارها میکنند وماه... باتمام چهرة خود , پدیدار میگردد و دختر افسانه ای در یا که میگویند... درشب های مهتاب , چنگ نواخته آواز های دلنشین میخواند...و ستاره ها که آسمان آبی را... مثل گلشنی پر از گلهای میخک میآرایند وساحلی که درآن درختان بید , گیسوان خود را در مه صبحگاهی می شویند ... و آهوان عاشق , سر برسینة معشوقه های خود نهاده با چشمانی نیم خفته , دور از چشم درّندگان , و صیّادان نیک بختی را با تمام وجود حسّ میکنند و آن سپیده دم خاکستری رنگ ... که پر ا زهیاهوی مسرّت بخش پرندگان مهاجر است ... زیبایی ها دارند...و ای امواج خروشان و طوفانی وقتی که در آرا مش وصلح , این همه زیبایی هست ... کاش میتوانستید , باخشم و خروش و طغیان خود اینگونه چهرة زشت به طبیعت نبخشید... cyrusamirmansouri@yahoo.com
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesارديبهشت 1391فروردين 1391 اسفند 1390 Authorsسیروس امیرمنصوریLinks
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump |